به گزارش خبرگزاری فارس از تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی در آستانه ۱۵ مرداد، سالروز انتخاب حضرت آیتالله خامنهای به رهبری انقلاب اسلامی، گفتوگویی با آیتالله امامی کاشانی انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
منتظری از انتخابش ناراضی بود
- ما اکثرا میگفتیم یک آدمی باید قائممقام باشد که دارای سوابق مبارزاتی درخشان و مدارج علمی و به قول معروف ملا باشد. بدین خاطر اکثریت ما به آقای منتظری رأی دادیم.
- من بعد از تصویب قائممقامی رفته بودم پیش آقای منتظری و با ایشان کار داشتم؛ مرحوم آقای طبرسی هم با من بودند. در آن جلسه آقای منتظری گفتند: «این چه کاری است که مجلس انجام داده است؟! با وجود آقای گلپایگانی چرا نام من را بردید و مرا برای این کار انتخاب کردید؟» ایشان از این انتخاب ناراضی بودند، اما مجلس خبرگان دیگر این کار را انجام داده بود.
منتظری آدم سادهای بود و سقوطش هم به خاطر سادگیاش بود
- من با ایشان درباره مهدی هاشمی -برادر داماد ایشان- صحبت کردم. گفتم در این قتلها او دخالت داشته است. آقای منتظری به من گفت: آقای امامی این چه حرفی است که نسبت میدهید؟ گفتم فرمانده این افراد مهدی هاشمی بوده است. بعد آقای منتظری گفت: هاشمی (مهدی) بحثش وحدت جهان اسلام است و بدنبال این امر است؛ چه کار به این کارها دارد؟ گفتم به من گزارش دادهاند که این افراد قتل انجام دادهاند. آقای منتظری عصبانی شد و گفت که این حرفها دروغ است که به شما گفتهاند. منتظری آدم سادهای بود و سقوطش هم به خاطر سادگیاش بود. فریب داماد و اولاد و اطرافیانش را خورد. خدا رحمتش کند و عاقبت ما را ختم به خیر کند.
آقای هاشمی گفت این کار خیلی خطرناک است
- در جلسهای که آقای هاشمی و آقا [آیتالله خامنهای] حضور داشتند گفته شد که امام میخواهد آقای منتظری را عزل کند، برویم با امام صحبت کنیم. آقای هاشمی گفت این کار خیلی خطرناک است. باید چه کار کنیم؟ حاج احمد آقا گفت: من خیلی با آقای منتظری حرف زدم و به خانهاش رفتم؛ او یک حرفهایی میزند و اصلا به درد رهبری نمیخورد. من این حرفها را به امام گفتم. افکار و نظرات آقای منتظری تحت تأثیر اطرافیانش بود. مردی با سوابق درخشان مبارزاتی و مراتب علمی والا به این روز افتاد.
- در جمع دوستان منجمله حضرت آقا، آقای موسوی اردبیلی، آقای هاشمی حضور داشتم که حاج احمد آقا آمد گفت امام رحلت کردند. حدود دو ساعتی از رحلت امام گذشته بود که در آنجا درباره فردا صحبت شد. در همانجا بحث شورایی شدن رهبری مطرح شد. در مورد اعضای شورا هم بحث شد که آقای خامنهای هم یکی از گزینهها بود. آخر شب غم و مصیبت امام همه را فرسوده و خسته کرده بود و دیگر توانی برای بحث جانشینی امام نمانده بود.
- آیتالله خامنهای ابتدا نمیخواستند این مسئولیت را بپذیرند. بعد که آن جلسه تمام شد، من دیدم حضرت آقا به درختی که جلوی حسینیه جماران بود تکیه دادهاند و بسیار محزون و در حال تفکر بودند. من استنباطم این بود که علاوه بر مصیبت رحلت امام، آقا از این پیشنهاد ناراحت بودند.
- فردای آن روز که مجلس خبرگان تشکیل شد من در جایگاه هیأترئیسه با آقای هاشمی رفسنجانی صحبت کردم. ایشان میگفت باید مجلس خبرگان تصمیم بگیرد که رهبری شورایی یا فردی باشد. لذا باید منتظر میماندیم که مجلس چه تصمیمی میگیرد؟
آقای هاشمی نظرش روی رهبری آقا بود
- آقای هاشمی نظرش روی رهبری آقا بود. ولی بحث شورایی هم مطرح بود. هاشمی به من گفت که امام در جریان منتظری میگفت آقای خامنهای شایسته است. من هم به آقای هاشمی گفتم: با توجه به اینکه الان صدام پشت مرزهای ایران است ممکن است کشور دچار خطر شود و لذا همین امروز باید این مسئله حل بشود.
- فیلمهای آن جلسه بارها پخش شده است. آقای خامنهای هم نمیخواستند رهبری را بپذیرند. خیلیها در آن روز صحبت کردند. من هم یک صحبتهایی کردم. بعد که آقا پشت تریبون آمدند و شروع به صحبت کردند دوباره همین مطالب را تکرار کردند.
شهادت میدهم که آقای خامنهای اهل نظر است
- وقتی آقا گفتند که اکثر شما من را اهل نظر نمیدانید من از روی صندلی بلند شدم که بارها از تلویزیون هم پخش شده اما این بخش از صحبتهای من پخش نشده است. من در آن روز گفتم: یکی از کسانی که در درس شما در مشهد شرکت میکرده از درس کفایه شما خیلی تعریف میکند. بعد به مجلس گفتم کسی که در حوزه علمیه مشهد کفایه که آخرین کتاب اصول است را تدریس میکند و افراد از آن تعریف میکنند اهل نظر است.
- من گفتم: «شهادت میدهم که آقای خامنهای اهل نظر است.» بعد خطاب به آقا گفتم حالا بعضیها قبول نداشته باشند، خب این افراد رأی نمیدهند. بعد که من نشستم آقا هم صحبتشان را تمام کردند و نشستند. بعد از اتمام صحبت آقا رأیگیری انجام شد. من در آن جلسه از فقاهت آقا دفاع کردم.
امام فرمودند آقای خامنهای هستند
- در مجلس این موارد ذکر شد و بعد گفته شد که دوباره ما میخواهیم برگردیم عقب و رهبری را شورایی کنیم. نهایتا رهبری شورایی رأی نیاورد. اگر آن حادثه نبود شاید شورای رهبری رأی میآورد. از همه مهمتر نظر امام درباره شورای عالی قضایی باعث شد که رهبری شورایی رأی نیاورد. در بحث فردی هم بعضیها بحث در اهل نظر بودن و فقاهت آقا داشتند که آقای هاشمی نقل کردند: به امام گفتیم که آقای منتظری آن مشکلات برایش پیشآمد و امروز نیستند؛ ما بعد از شما چه کار کنیم؟ امام فرمودند آقای خامنهای هستند. این بیان به نوعی تأیید امام برای رهبری آقای خامنهای بود.
- اکثریت به رهبری آقا رأی دادند. اضطرابی در جلسه نبود و فقط چند نفر اندک به رهبری ایشان رأی ندادند. یکی از دوستان که انسان فاضلی هم هست به نام آیتالله حسینی کاشانی در جلسه برخاست و گفت که آقای منتظری قائممقام رهبری بوده و الان قانونا رهبر است. بعد در مجلس این پیشنهاد بررسی شد و برای اینکه ابهامی در تاریخ وجود نداشته باشد عزل آقای منتظری به رأی گذاشته شد که مجلس به آن رأی داد.
- بالأخره بعضیها موافق نبودند، که ما آنها را هم میشناختیم. آدمهای ملایی هم بودند اما برداشتشان اینگونه بود. علاوه بر فقاهتی که آقا (آیتالله خامنهای) داشتند امتیاز دیگرشان برای رهبری این بود که ایشان دو دوره رئیسجمهور بودند و کسی که میخواهد رهبری کند باید در کارهای اجرایی کشور مسلط باشد.
امام گفته بودند آقای خامنهای به درد رهبری میخورد
- آقا در دوران ریاستجمهوری سفرهای خارجی با ارزشی نیز داشتند. آقای هاشمی از احمد آقا ماجرایی را نقل میکردند که در مجلس خبرگان آن روز مطرح شد. احمد آقا میگفتند: امام در تلویزیون سفر آقای خامنهای به کره را نگاه میکردند؛ آقای خامنهای در آنجا نطقی کردند. امام گفته بودند آقای خامنهای به درد رهبری میخورد.
- امام مصلحتبینی، دشمنشناسی و آگاهی بر مسائل کشور را برای فرد ادارهکننده کشور لازم میدانستند و میگفتند مسئولین باید اینگونه باشند. گرچه بعضیها از لحاظ مراتب علمی دارای مدارج بالایی بودند ولی نمیتوانستند کار رهبری را انجام دهند بدین منظور امام تأکید به رهبری آقای خامنهای داشتند.
- بعد از وفات آیتالله العظمی گلپایگانی و آیتالله العظمی اراکی، در جامعه روحانیت بر سر انتخاب مرجع بحث شد. هفت نفر از جمله آقای خامنهای برای مرجعیت مطرح بودند. تقوا و فقاهت آقا را که کنار بگذاریم، روشن بود کسی که به مسائل آگاه است و رهبر جامعه هم میباشد صلاحیت مرجعیت را دارد.
- من همین الان هم که بررسی میکنم واقعا غیر از آقای خامنهای گزینه دیگری را نداشتیم. همان شب هم که امام دعوت حق را لبیک گفته بودند فکر میکردیم که رهبری شورایی نتیجه نمیدهد. لطف خدا بود که به این سمت رفتیم و آقای خامنهای رهبر شدند. دستی بالای همه دستهاست. خداوند همین الان هم لطفش را از مملکت دریغ نکرده است و کشور ما را هدایت میکند.